چند روز پیش با ماشین میخاستم یه نیم دور بزنم و برم ماشین رو پارک کنم که یه اشتباه محاسباتی کردم و ماشین کشید به سپر پرایدی که پارک بود؛ماشینم رو پارک کردم رفتم ببینم چطور شده دیدم سپر ماشین تو رفته و دوتا سوراخ نسبتا بزرگ ایجاد شده. تعجب کردم که این تورفتگی از ماشین من باشه !بهرحال نیم ساعتی اونجا کار داشتم و هردفعه ای هم نیم نگاهی میکردم که اگه صاحب ماشین اومد بهش اطلاع بدم. کارم تموم شد ولی نیومد چنددقیقه ای هم منتظرش ایستادم ولی خبری نشد ناچارا برایش یادداشت گذاشتم. شب ساعت نه ونیم ده بود که زنگ زد گفت یادداشتت رو دیدم  وتشکر کرد که بهش اطلاع دادم و گفت الان تاریکه فردا میبینم ولی تو همون قسمت یه تورفتگی داشت که اگه بیشتر شده بود بالاخره فردا باهم صحبت میکنیم که دیگه تماس نگرفت.

دیشب چهارشنبه سوری بود مردم رو به سه گروه تقسیم کردم عده به دستورات پزشکان گوش کردند و به خاطر شرایط موجود (کرونا) بیرون نیامدند، عده ای هم آمدند بیرون رسم مزخرف چهارشنبه سوری رو انجام دادند و آتش روشن کردند و موسیقی و اسپیکر هایی با صداهای گوشخراش و گروه آخر هم به هر دوگروه خدمت کردند و شهر رو ضدعفونی کردند تا خدمتی باشد به مردم برای مبارزه با کرونا

اخبار و مطالبی که توی سایتها میخانم معمولا قسمت نظراتش رو هم میخونم ببینم مردم نظرشون راجع به اون مطلب چیه دیروز مطلبی خوندم به قسمت نظراتش مراجعه کردم دیدم یکی از کاربران مطلبی رو گذاشته که برایم خیلی جالب بود: "سلام استاد شما که فرمودید بذارید من هم یک خاطره بگم: به رسم دید و بازدید بعد از هر هیات میثاق با شهدای دانشگاه، یکی از بچه ها آمد سمت من و چون دیگران به غلط ما را هم پخی حساب می کنند، عرض ادب کرد و معانقه ای. بعد چند دقیقه ای من رو نگه داشت و از اینکه چقدر امام حسین علیه السلام ما را با همه بدی هایمان قبول دارد و خریده است و این که ما میتوانیم بیاییم هیات را نشانه همین فضل دانست و . خب هیات دیروقت تمام شده بود، مثلا 11 شب (به قول قدیمی ها به ساعت قدیم!). یکی زنگ زد بهش و او انگار عنان از دست داده باشد پی حرفش را با من قطع کرد و محکم بازوی مرا فشار داد که جایی نروم و مرا همین طور نگه داشت! چند نفری هم دور ما بودند. به پشت گوشیه کمی گوش داد و بعد داد زد که بندازشون بیرون . اینا موس موسشوننه. سه ماهه اجاره نداده. به زحمت دستش را از بازوم باز کردم ته قلبم گفتم که این مرام ندارد، عاقبت بخیر نمیشود. خلاصه این اواخر دیدم توی تلویزیون به عنوان محتکر ماسک جزو چند نفر شده . خیلی دور نیست از مااگر ما هم انصاف نداشته باشیم."


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها